چيزيكه با آن پوشانده شود (پرده) وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً جاثية:23. بر گوش و قلب او مهر زد و بر چشمش پردهاى قرار داد. رجوع شود به «ختم».
غاشِية
فرا گيرنده و پوشاننده.أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ يوسف: 107. مراد از غاشيه نقمت و عذاب فراگيرنده است.قيامت در هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ غاشية: 1. از آن غاشيه خوانده شده كه عموم را فرا گيرد و احدى از آن مستثنى نيست مثل وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً كهف: 47. اين بهتر از آنست كه گوئيم اهوال قيامت همه را فرا گيرد زيرا درباره اهل رحمت آمده: لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ انبياء: 103.
غواش
جمع غاشيه است (فرا- گيرندهها). لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ اعراف: 41.براى آنها از جهنّم بستر و از بالايشان فرا گيرندهها است يعنى آتش از بالا و پائين آنها را احاطه كرده نظير لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ زمر: 16. غواش در اصل غواشى است مثل ضوارب.
تغشيه
پوشاندن و نيز پوشانيدن چيزى بر چيزى مثل إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ ... انفال: 11. آنگاه كه خواب مختصر را بر شما ميپوشاند يعنى شما را بخواب ميبرد تا آرامشى از ناحيه خدا باشد و مثل فَغَشَّاها ما غَشَّى نجم: 54. كه يك مفعول دارد يعنى آنرا فرا گرفت آنچه فرا گرفت.
اغشاء
مثل تغشيه است نحو يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ ... اعراف: 54. كه دو مفعول دارد يعنى: خدا شب را بر روز ميپوشاند و مثل فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ يس: 9. كه داراى يك مفعول است يعنى: آنها را پوشانديم پس نمىبينند.
استغشاء
پوشاندن «استغشى ثوبه و بثوبه: تغطّى به» يعنى خود را با لباسش پوشاند و بقول راغب لباس