بالتفات و برگشتن نيز گفته ميشود مثل:
وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى لا تَخَفْ ... نمل: 10. يعنى گريزان برگشت و بر نگرديد و به پشت سرش توجّه نكرد در جوامع الجامع نقل شده.
فَما (عَقَّبُوا) اذْ قيلَ هَلْ مُعَقِّب وَ لا نَزَلُوا يَوْمَ الْكَريهةِ مَنْزِلًا آنگاه كه گفته شد: آيا برگردندهاى (پس از فرار) هست؟ بر نگرديدند و روز سختى در منزلى نازل نشدند و لياقت نشان ندادند. وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ رعد: 41. خدا حكم ميكند و حكم او را تعقيب كنندهاى نيست كه او را در قبال حكم مسؤل دارد.
(اعقاب): در پى آمدن. اثر گذاشتن.
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ ... توبه: 77. اين كار تا قيامت نفاق را در قلوب آنها گذاشت و در پى آورد.
عقبه
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ. وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ بلد: 11- 13. عقبه بمعنى گردنه است و راهى در قله كوه.
مجمع در علّت تسميه آن گفته: كه لازم است در آن عقوبت تنگى و خطر را متحمّل شد. و بقولى آن راه تنگى در قلّه كوه است كه بايد با تعاقب از آن گذشت.
در آيه شريفه آزاد كردن بنده و غيره بورود در گردنه تشبيه شده است كه در هر دو مجاهده نفس لازم است.
لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ...
رعد: 11. على عليه السّلام و ابن عباس و زيد بن على و قتاده «بِامْرِ اللَّهِ» خواندهاند ضمير لَهُ- ... يَدَيْهِ ...- خَلْفِهِ ...- يَحْفَظُونَهُ راجعاند بلفظ موصول در آيه سابق كه مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ ... باشد مراد از مِنْ أَمْرِ اللَّهِ حوادث است يعنى: براى انسان تعقيب كنندگانى و نگهبانانى است از پس و پيش كه او را از امر خدا و از حوادث حفظ ميكنند كه خدا آنچه را كه براى مردمى است