نهان. نهفته. هر آنچه از ديده يا از علم نهان است. ارباب لغت گفتهاند: «الْغَيْبُ: كُلُّ ما غابَ عَنْكَ». إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بقره: 33. من نهان آسمانها و زمين را ميدانم. تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ هود: 49. آن از خبرهاى نهان است كه بتو وحى و اعلام ميكنيم.الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ بقره: 3. لفظ «الغيب» در آيه گر چه مطلق است ولى ظاهرا مراد از آن خداست كه در ذيل آيه ايمان بپيامبران و كتب گذشته را ذكر كرده و در آخر بلفظ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ قيامت را هم نام برده است پس بنا بر وقت نزول آيه، ميماند خدا و با آن سه اصل توحيد: ايمان بخدا، نبوّت و قيامت، تمام ميشود. خدا از هر پيدا پيداتر است ولى اطلاق لفظ غيب بر خدا بعلت ناديده بودن او است.در تفسير برهان از امام صادق عليه السّلام مروى است كه درباره يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ فرمود: «مَنْ آمَنَ بِقِيامِ الْقائِمِ» عليه السّلام و در روايت ديگر فرموده: «وَ الْغَيْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغائِبُ» ظاهرا مراد امام عليه السّلام تطبيق است كه اذعان بوجود امام غائب عليه السّلام نيز واجب و جزء ايمان است همچنين است شمول آن بر ملائكه.
خشية بالغيب؟
در عدّهاى از آيات جمله «يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ» و نظير آن آمده مثل