زوجه و يا ولىّ او گذشت كند در تفسير عياشى 8 روايت در اين زمينه نقل شده است.
بنقل الميزان در بعض روايات اهل سنت از رسول خدا صلّى الله عليه وآله و على عليه السّلام نقل شده كه الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ زوج است.
ناگفته نماند: ميشود «بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ» را شامل زوج و ولىّ هر دو دانست النهايه بايد گفت: روايات بشقّ دوم ناظراند.
(العَفْو) 3- وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ بقره: 219. بقرينه آيه وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً فرقان: 67.
مراد از «الْعَفْو» حدّ وسط است يعنى تو را پرسند از چه انفاق كنند بگو:
حدّ وسط و مناسب حال را انفاق كنيد. گويا تعيين شىء انفاق شده مهم نبوده لذا در جواب از آن عدول و محل مورد لزوم بيان گرديده است.
در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز حدّ وسط و كفاف نقل شده است در تفسير عياشى چهار حديث در اين زمينه آمده و در روايت عبد الرحمن، امام صادق عليه السّلام آيه الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا ...
را كه نقل شد در جواب آيه ما نحن فيه تلاوت فرمودهاند.
عقب
(بفتح اول و كسر دوم) پاشنه. بطور استعاره بفرزند و نسل گفته ميشود مثل وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ ... زخرف: 28. ابراهيم كلمه توحيد را در نسل خويش باقى گذاشت.
«انْقَلَب عَلى (عَقِبَيْهِ)»: بصيغه تثنيه يعنى بر دو پاشنه خويش بگرديد مراد از آن رجوع بحالت اوليه است راغب گويد: «رَجَعَ عَلى عَقِبِهِ» يعنى برگشت «انْقَلَبَ عَلى عَقِبَيْهِ» يعنى بحالت اولى برگشت. جمع آن اعقاب است:
أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً آل عمران: 144. يعنى اگر پيغمبر بميرد يا كشته شود شما بحالت اول خويش (كه بتپرستى باشد) برخواهيد گشت؟! هر كه بحالت اولى