بَيْنِي وَ بَيْنِكَ».
6- پس از سنگباران شيطان و پليدى، نوبت ذبح قربانى و خوردن از آن است و خوراندن بديگران فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ حجّ: 36. آيا آن نشانه از كشتن پليدى و نفس است؟ يا حكايت عمل ابراهيم عليه السّلام آن پاك مرد خدا پرست و آن بت شكن و بنيان گذار كعبه كه عزيز- ترين قربانى (اسماعيل) را در راه خدا بقربانگاه آورد؟
يا مراد آنست كه پس از تيرباران كردن نفس و شيطان ديگر موجودى هستم كه هم براى خود و هم براى ديگران كار ميكنم هم ميخورم، هم ميخورانم، هم خدا را در نظر ميگيرم كه قربانى را بايد براى خدا كرد و هم ميخورم و هم مىخورانم؟
رويهم رفته در كعبه و شهر حرام و قربانى چند چيز محسوس است:
1- حكومت واحده خدا كه بر همه مسيطر است يك قانون. يك حكومت. يك مبدأ.
2- يكنواخت بودن، از بين رفتن امتيازات، خنثى شدن تبعيضات پوچ سياه پوست و سفيد پوستى و تبعيضات نژادى، يكسان بودن همه در برابر قانون.
3- ماه صلح. كوبيدن اهريمن جنگ و خونريزى، حكومت سازش، زندگى مسالمت آميز.
4- خوردن خود و ديگران از نعمت خدا يعنى در راه خدا هم براى خود هستم و هم براى ديگران.
5- عجب اين است كه اينها فقط بحكم تئورى و در قالب الفاظ نيست بلكه با دست رسول خدا صلّى الله عليه وآله طرح ريزى و پياده شده و همه ساله بايد در يك اجتماع يكميليون نفرى آزمايش و عملى شود.
يعنى: سعادت بشر در چهار چيز است:
حكومت واحد جهانى، حكومت توحيد و خدا پرستى تا توحيد حكومت نكند هيچ حكومتى سعادت