قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 159
نمايش فراداده

أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً: 21.

يعنى: اهل شهر را بر جريان آنها واقف كرديم تا بدانند كه وعده خدا حقّ و آخرت حتمى است اين ماجرى آنوقت بود كه آنها در كار معاد با هم منازعه ميكردند، گفتند: بنائى بر آنها بسازيد ولى آنها كه اكثريّت داشته و غالب بر امر بودند گفتند: بر آنها مسجدى بنا خواهيم كرد.

بروشنى فهميده ميشود كه: چون يكى از آنها با پول موجود براى طعام خريدن آمده قضيّه كشف شده و مردم دانسته‏اند كه اينها چند قرن پيش خفته و بيدار شده‏اند لذا بباب كهف جمع شده و خواسته‏اند آنها را ديدار كنند ولى آنها پس از دانستن اينكه صدها سال در خواب بوده‏اند و فعلا علائم عوض شده نه آنمردم مانده‏اند و نه آن پادشاه و نه آن شرك بلكه فعلا اكثريت در دين آنها هستند، آنگاه چند ساعت بيش زنده نمانده و همگى مرده‏اند.

اهل شهر پس از مرگ آنها اختلاف كرده عده‏اى كه چيزى دستگيرشان نشده گفته‏اند: بنائى بر قبر آنها بسازيد پروردگارشان بحال آنها داناتر است ولى اكثريت كه از آن بهره برده و آنرا حلّى بر تنازع معاد دانسته و از جانب خدا ميدانستند گفتند: بياد جريان آنها مسجدى بنا نهيم كه در آنجا خدا ياد شود.

8- سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ ...: 22.

آيه درباره اختلاف در عدد آنها است كه بعضى خواهند گفت: سه نفر بودند چهارمى سگشان بود، بعضى خواهند گفت پنج نفر بودند ششمى سگشان بود اين هر دو قول رجم بغيب و بدون دليل است و خواهند گفت: