29. چون موسى مدت را تمام كرد و با اهلش براه افتاد ...
و با اهلش براه افتاد ...
فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ بقره: 200. در آيه فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً ... احزاب: 37. مراد تمام كردن حاجت بوسيله طلاق دادن است طبرسى فرموده: كسيكه بخواستهاش برسد گويند: «قضى وطره» ايضا آيه:
إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً در ذيل همين آيه است.
5- فعل. مثل فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ طه: 72. بكن هر چه ميكنى.
فَوَكَزَهُ مُوسى (فَقَضى عَلَيْهِ) قصص: 15. گفتهاند «قضى عليه» يعنى مرگ را بر او وارد كرد و او را كشت ظاهرا «قضى» در اينگونه موارد بمعنى تمام كردن است يعنى موسى مشتى بر او زد و كار او را تمام نمود وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ زخرف: 77. گويند اى مالك پروردگارت كار را بر ما تمام كند و ما را بميراند گويد شما ماندنى هستيد ايضا آيه لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا فاطر: 36. كار آنها تمام كرده نميشود تا بميرند.
(فَقَضاهُنَّ) سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ فصلت: 12. پرداخت آنها را و تمام كرد، هفت آسمان در دو دوران. در اقرب الموارد آمده:
«قضى الشىء» كار را بطور محكم انجام داد.
فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ...
ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ يونس:
71. ظاهرا قضا در اين آيه بمعنى اداء و تنفيذ است. و تعديه با «الى» براى افاده ايصال و رساندن است چنانكه در المنار گفته يعنى كارتان را جمع و محكم كنيد سپس همان تصميم و اراده را بر من برسانيد (و مرا بكشيد).
يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ حاقّه:
27. گفتهاند: ضمير «ليتها» راجع بمرگ در دنيا و ظاهرا قاضى بمعنى تمام كننده است يعنى كافر در آخرت ميگويد: اى كاش مرگ دنيا كار مرا