قُطر - قاموس قرآن جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 6

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تمام ميكرد و ديگر زنده نميشدم.

وَ كانَ أَمْراً (مَقْضِيًّا) مريم: 21.

مقضى بمعنى تمام شده و حتمى است مثل قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ يوسف: 41.

قُطر

(بضمّ قاف) كنار و طرف.

جمع آن اقطار است إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا رحمن: 33. اگر توانستيد از اطراف آسمانها نفوذ كنيد، نفوذ كنيد ايضا آيه 14، احزاب مفرد آن در قرآن نيامده است.

قطر

(بكسر قاف) مس مذاب در قاموس و مفردات و اقرب آمده:

«القطر: النّحاس المذاب» حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً كهف: 96. چون آنرا گداخت گفت مس گداخته بياوريد تا بر آن بريزم طبرسى از ابو عبيده آهن مذاب نقل كرده و گويد علت تسميه قلع مذاب و آهن مذاب بقطر تقاطر آنهاست بهنگام مذاب شدن و آنرا در آيه، آهن يا روى يا مس مذاب گفته است.

(قطران): سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ ابراهيم: 50. طبرسى فرموده: در آن سه وجه است.

1- بفتح قاف و كسر طاء.

2- بفتح قاف و سكون طاء.

3- بكسر قاف و سكون طاء.

در اقرب نيز چنين آمده است.

بعضى آنرا «قطر آن» خوانده‏اند يعنى مس مذابيكه حرارتش بنهايت رسيده است.

در مجمع فرموده: قطران چيزى است سياه، بدبو، چسبنده كه آنرا بر شتر مى‏مالند يعنى پيراهن گناهكاران از اينگونه چيز است و روى بدنشان را پوشانده است. در كشّاف گفته:

آن صمغى است كه از درختى بنام ابهل ترشّح ميكند آنرا مى‏پزند و شتر آبله‏دار را روغن مالى ميكنند در حرارت آن دانه‏هاى آبله و حتى پوست شتر ميسوزد و گاهى بجوف آن هم ميرسد آن سياه رنگ و بدبو است.

در مصباح و قاموس و اقرب نيز نظير كشّاف گفته‏اند.

/ 324