103.نقل شده در مكّه غلامى بود نصرانى از اهل روم بنام بلعام كه ميگفتند قرآن از جانب خدا نيست بلكه بلعام بآنحضرت تعليم ميدهد بقول ضحّاك ميگفتند: سلمان فارسى قصص قرآن را باو مياموزد بقول ديگر بنى حضرمى غلامى داشتند بنام يعيش يا عائش كه اسلام آورد و بقولى دو نفر غلام بودند نصرانى از اهل عين التمر بنام يسار و خير كه كتابى داشتند و بزبان خود ميخواندند. (مجمع).بهر حال از آيه فهميده ميشود كه كفّار شخص معيّنى را در نضر گرفته و در پى بهانه جوئى ميگفتند: قرآن را او تعليم ميدهد و از جانب خدا نيست و خدا در جواب ميگويد: زبان آنكه باو ميل ميكنند و قرآن را باو نسبت ميدهند عجمى و غير فصيح ولى اين قرآن عربى روشن است. يعنى:ميدانيم كه ميگويند: قرآن را بشر باو مياموزد ولى زبان كسيكه ...بقيّه جواب در آيات بعدى است.وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ حجّ: 25. مفعول «يرد» محذوف است. در جوامع الجامع و كشّاف گفته «بِإِلْحادٍ- بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند يعنى: هر كس در آن (مسجد الحرام) قصدى از روى انحراف و ستم كند او را از عذاب دردناك مىچشانيم.بعيد نيست كه باء در «بِإِلْحادٍ» زائد و براى تأكيد و در «بِظُلْمٍ» براى ملابست و الحاد مفعول «يرد» و تقدير «يرد الحادا بظلم» باشد يعنى هر كه در آن ميلى ظالمانه اراده كند ...