قنط - قاموس قرآن جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 6

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قنط

قنوط بضمّ اول بمعنى يأس از خير است «قنط قنوطا: يئس» فعل آن از باب نصر ينصر، علم يعلم، كرم يكرم آيد. وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا شورى: 28.

او كسى است كه باران مفيد را پس از مأيوس شدن مردم نازل ميكند فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ حجر: 55.

وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ فصلت: 49. قنوط بفتح اول بمعنى قانط است و ظاهرا يؤس و قنوط هر دو بيك معنى است و شايد فرق با متعلّق باشد.

قنع

در مفردات و اقرب الموارد آمده: قنع يقنع قنوعا از باب منع يمنع بمعنى سؤال و از باب علم يعلم كه مصدر آن قناعة و قنعان است.

بمعنى رضا و خوشنودى است. فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ حجّ: 36. از قربانى بخوريد و قانع وسائل را اطعام كنيد ظاهرا قانع كسى است بآنچه ميدهى راضى باشد خواه سؤال كند يا نه و معترّ آنست كه با قصد سؤال پيش تو آمده در مجمع از حضرت باقر و صادق عليهما السلام منقول است: «القانع الّذى يقنع بما اعطيته و لا يسخط و لا يكلح و لا يلوى شدقه غضبا و المعترّ المادّ يده لتطعمه».

مُهْطِعِينَ (مُقْنِعِي) رُؤُسِهِمْ لا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ ... ابراهيم: 43. اقناع رأس بلند كردن آنست، مقنع كسى است كه سرش را بلند كرده يعنى در اجابت ندا كننده سريع‏اند و سر بالا نگاهدارند گانند، نگاهشان بخودشان بر نميگردد (فقط بطرف عذاب نگاه ميكنند).

قنوان

وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ انعام: 99. قنوان جمع قنو است بمعنى خوشه «دانية» يعنى خوشه‏ها بيكديگر نزديك‏اند و يا سهل التناول‏اند يعنى و از نخل از گل آن خوشه‏هاى نزديك هم و باغاتى از تاك آفريديم اين كلمه فقط يكبار در قرآن مجيد يافته است.

قنو

وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى‏ وَ أَقْنى‏

/ 324