أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى. وَ أَعْطى قَلِيلًا وَ أَكْدى نجم: 33 و 34.كديه چنانكه طبرسى و راغب گفته صلابت زمين است كه چاه كن چون بآنجا رسيد مىبيند كه از جوشيدن آب مانع است «اكدى فلان: قطع العطاء و بخل» يعنى آيا ديدى آنكس را كه از حق رو گرداند و كمى انفاق كرد و قطع نمود؟ اين لفظ فقط يكبار در قرآن يافته است. در مصباح گفته:«الكدية: الارض الصلبة».
كذب
(بر وزن وزر، و كتف) دروغ گفتن. صحاح و قاموس و اقرب و غيره هر دو وزن را مصدر گفتهاند ولى استعمال قرآن نشان ميدهد كه كذب (بر وزن وزر) مصدر است مثل وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ غافر:28. و كذب (بر وزن كتف) اسم مصدر است بمعنى دروغ مثل يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ نساء: 50. چون كذب مفعول يفترون است لذا اسم است نه مصدر يعنى بر خدا دروغ مىبندند.و اگر تنزّل كنيم بايد بگوئيم:كذب (بر وزن كتف) با آنكه مصدر است در قرآن پيوسته بمعنى مفعول (مكذوب فيه) آمده على هذا معنى آيه فوق چنين است كه بر خدا شىء مكذوب فيه نسبت ميدهند وَ جاؤُ عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ يوسف: 18. يعنى بر پيراهن يوسف خون دروغ و مكذوب فيه آوردند (خون ديگرى بود بدروغ گفتند: خون يوسف است).كذب (بر وزن وزر) يكبار و كذب (بر وزن كتف) سى و دو بار در قرآن مجيد آمده است.ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى نجم:11. «كذب» را در آيه با تشديد و تخفيف هر دو خواندهاند در قرآنها با تخفيف است فاعل «رأى» ظاهرا حضرت رسول صلّى الله عليه وآله است نه فؤاد اگر با تشديد بخوانيم معنى چنين ميشود:قلب آنحضرت آنچه را كه با چشم ديد تكذيب نكرد و اگر با تخفيف بخوانيم شايد آن بمعنى خطا باشد مثل «ما فى