شير: نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ نحل: 66. از آنچه در شكمهاى چهار پايان است. از ميان گياه جويده و خون بشما شير خالص و گوارا مياشاميم. (اوّل از ميان گياه جويده سپس از ميان خون).فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ محمد: 15. در بهشت نهرهائى است از آب تغيير ناپذير و نهرهائى است از شيريكه طعم آن متغير نشده. روشن است كه آب و شير بهشتى پيوسته در يكحال است. اللهمّ ارزقنا. اين لفظ دو بار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.
لجأ
پناه بردن. «لجأ الى الحصن: لاذ به» ملجاء بمعنى پناهگاه است وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ توبه: 118. و دانستند از خدا جز بسوى او پناهگاهى نيست. ايضا توبه 57. شورى 47. اين كلمه فقط سه