بچند معنى آمده است.1- كوتاهى و ضدّ درازى. فعل آن از ضرب يضرب و بوزن (فلس و عنب) آمده چنانكه در اقرب الموارد است در مفردات و مصباح فقط «وزن عنب» گفته شده و از باب تفعيل نيز آيد مثل مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ فتح: 27. در حاليكه سر خويش تراشيده و موى خود را كوتاه كردهايد، تقصير آنست كه شخص در آخر عمل حجّ يا عمره مقدارى از موى سر يا صورت خويش را بزند و يا مقدارى از ناخنش را، بقول طبرسى از آيه بدست ميايد كه شخص ميان حلق و تقصير مخيّر است.وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ