حقارت. كمى. «امتهن الشّىء: ابتذله و احتقره». «مهين» را حقير و قليل معنى كردهاند أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ مرسلات: 20 آيا شما را از آب ناچيزى نيافريديم؟ وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ قلم: 10 بهر سوگند خوار پست اطاعت نكن.
موت
مرگ. فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ بقره: 94. فعل آن از باب نصر ينصر و علم يعلم ميايد على هذا «مات يموت» و «مات يمات» هر دو صحيح است. در آيه وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ آل عمران:158، ايضا آيه 157. كه «متّم» بضمّ ميم آمده از نصر ينصر است ولى در آيه إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً مؤمنون: 35. كه در قرآنها با كسر ميم آمده از علم يعلم است، بيضاوى در ذيل آيه اوّل گفته: نافع، حمزه و كسائى آنرا بكسر ميم خواندهاند از مات يمات. در مجمع فرموده: نافع و اهل كوفه جز عاصم بكسر ميم خواندهاند (البتّه در آل عمران). ولى در آيه مؤمنون ظاهرا كسر اجماعى است قرآن ضلالت و بىايمانى و كفر را موت ميداند چنانكه فرموده: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ انعام: 122 در اين آيه آدم گمراه مرده و آدم هدايت يافته زنده بحساب آمده است و نيز خطاب برسول خدا صلّى الله عليه وآله فرموده: فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى ... روم: 52. تو مردگان را شنوا نتوانى كرد و نيز فرموده وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ فاطر: 22. پس مؤمن زنده و كافر مرده است.
ميت و ميّت
هر دو بمعنى مرده است. مثل أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ انعام: 122. لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً فرقان:49. كه در مرده انسان و غير انسان است و مثل إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ