وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ ...آل عمران: 75. از مقابله با دينار ميتوان فهميد كه قنطار مال كثير است.راغب گفته: قناطير جمع قنطره است (قنطره بمعنى پل است) مال قنطره يعنى ماليكه زندگى را راه مياندازد همانطور كه از پل عبور ميكنند اين مال هم زندگى از روى آن عبور ميكند (يعنى مال كافى) و اندازه آن فى نفسه محدود نيست ...بعضى قدر آنرا چهل اوقيه و حسن آنرا هزار و دويست دينار و بعضى مقدارى از طلا كه پوست گاوى را پر كند گفتهاند. در مجمع فرموده: قنطار مال كثير و عظيم است، اصل آن بمعنى محكم كردن است «قنطرت الشّىء:احكمته» بقولى اصل آن از قنطرة بمعنى پل است.... وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ ...آل عمران 14 مقنطره بمعنى قنطار شده و جمع شده است مثل دراهم مدرهمة و دنانير مدنرة مراد تأكيد و كثرت است.ناگفته نماند قناطير جمع قنطار است چنانكه در مجمع و اقرب گفته و قناطر جمع قنطرة بمعنى پل است ولى راغب قناطير را جمع قنطرة گفته است.
قطّ
(بكسر قاف) حصّه و نصيب وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ ص: 16. و آن بفتح قاف مصدر است بمعنى قطع و بكسر قاف اسم است بمعنى شىء مقطوع و مفروز.بصحيفه و مكتوب نيز قطّ گويند كه آن قطعهاى از كاغذ است بحصّه و نصيب قط گويند كه مفروز معين است.