لو داراى اقسامى است:1- مفيد شرطيت است ميان دو جمله و دلالت بر امتناع جواب دارد بجهت امتناع شرط و شرطيت در ماضى است مثل لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا انبياء: 22. اگر در زمين و آسمانها خدايانى غير از خدا بود هر آينه فاسد ميشدند. فاسد نشدهاند زيرا غير از خدا، خدايانى نبوده است.و اغلب در جواب آن لام آيد چنانكه گذشت و گاهى بدون لام باشد مثل لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ واقعة: 70.2- حرف مصدرى مثل «ان» مصدريّه و بيشتر بعد از كلمه «ودّ- يودّ» آيد مثل وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ قلم: 9. يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ بقره: 96. كه در هر دو بمعنى ان مصدريّه است يعنى دوست ميدارند اينكه مداهنه كنى مداهنه كنند.3- بمعنى تمنّى (ايكاش) مثل وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ... سباء: 31. اى كاش ببينى آنگاه كه ستمكاران نزد پروردگارشان نگاه داشته شدهاند.
لات
أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى. وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى نجم: 19 و 20. روشن است كه هر سه بت از اصنام جاهليت ميباشد. ابن كلبى در كتاب الاصنام ميگويد: لات سنگ مكعبى بود در طائف كه بنى عتاب بن مالك نگهبان آن بوده و بتخانهاى بر آن بنا كرده بودند، قريش و تمام عرب آنرا تعظيم