ميم
حرف بيست و چهارم از الفباى عربى و حرف بيست و هشتم از الفباى فارسى است. در حساب ابجد بجاى عدد چهل است.
ما
از براى «ما» ده وجه شمردهاند و آن در پنج قسم اسم و در پنج ديگر حرف است اما اقسام اسميّه:
1- موصول مثل ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ نحل: 96.
در اينصورت در جمع و مفرد و مؤنّث يكسان ميباشد و صحيح است. ضمير نسبت بلفظش مفرد و نسبت بمعنايش جمع آيد.
2- ماء نكره بمعنى شىء إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ نساء: 58. يعنى نعم شىء يعظكم به و مثل إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ بقره: 271.
يعنى «نعم شىء هى».
«ما» در آيه إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها بقره:
26. ميشود تأكيد و زايد باشد مثل «ما» در آيه فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ آل عمران: 159. و شايد بمعنى شىء باشد يعنى «ان يضرب مثلا شيئا بعوضة» در اينصورت بعوضه بدل است از ما.
3- استفهام مثل ما ذا قالَ آنِفاً محمد: 16. چه چيز گفت اكنون.
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى طه: 17.
4- شرطيّه خواه زمانيّه باشد مثل: فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ توبه: 7. تا وقتيكه براى شما در پيمان خويش ثابتاند براى آنها در پيمان خود ثابت باشيد و خواه غير زمانيّه مثل وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ بقره: 197.
5- ماء تعجّب مانند فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ بقره: 175. چه صبورشان