مرحله دوم از قيامت كه معاد و برقرارى نظم مجدّد و احياء اموات باشد همان است كه نفخ صور دوم تعبير شده ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ زمر: 68. وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ يس: 51. يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً نباء: 18. رجوع شود به «صور».مشى قرآن مجيد در اين مرحله طورى است كه هر عاقل منصف از تصديق آن ناگزير است بطور كلى دو راه از نظر قرآن در اين خصوص پيش كشيده شده است.اول- امكان قيامت و قياس آخر كار باول آن، بدين تقريب: معمارى ماهر ساختمانى را بنا كرده سپس ميگويد: من اين عمارت را ساختهام و اگر در اثر سيل يا زلزلهاى منهدم گردد قدرت آنرا دارم كه دو باره آنرا بسازم. يا نويسندهاى كتابى نوشته و گويد: اگر اين كتاب از بين برود بار ديگر ميتوانم آنرا بنويسم. يا مهندسى كارخانهايرا پياده و نصب كرده و گويد: اگر فرو ريزد باز قادرم كه سوار كرده بكار اندازم.ادعاى معمار و نويسنده و مهندس قابل انكار نيست و نميتوان گفت:نه، زيرا بهترين دليل مدّعى عمل انجام شده اوست.در ما نحن فيه ميگوئيم: روزى از حيات و انسان و غيره در زمين خبرى نبود و اين زندگى بعدا بوجود آمده است هر گاه در آينده بسيار بسيار دور اگر اين زندگى از بين برود آيا امكان برقرارى مجدّد آن هست يا نه؟ ناچار بايد گفت: آرى زيرا كه مىبينم فعلا موجود است.اينك نگاهى بآيات.1- وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا. أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً مريم: 66- 67.يعنى: انسان ميگويد: آنگاه كه مردم آيا بزودى زنده از قبر خارج