پوشاندن. در مفردات گويد: كفر در لغت بمعنى پوشاندن شىء است. شب را كافر گوئيم كه اشخاص را مىپوشاند و زارع را كافر گوئيم كه تخم را در زمين مىپوشاند كفر نعمت پوشاندن آنست با ترك شكر، بزرگترين كفر انكار وحدانيّت خدايا دين يا نبوت است.كفران بيشتر در انكار نعمت و كفر در انكار دين بكار رود و كفور (بضمّ كاف) در هر دو.در مجمع فرموده: كفر در شريعت عبارت است از انكار آنچه خدا معرفت آنرا واجب كرده از قبيل وحدانيّت و عدل خدا و معرفت پيغمبرش و آنچه پيغمبر آورده از اركان دين هر كه يكى از اينها را انكار كند كافر است. راغب گويد: كافر در عرف دين بكسى گفته ميشود كه وحدانيّت يا نبوت يا شريعت يا هر سه را انكار كند.بهر حال كافر كسى است كه اصول يا ضرورى دين را انكار كند.
كفران
چنانكه از راغب نقل شد بيشتر در انكار نعمت و ناسپاسى بكار رود فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ انبياء:94. يعنى هر كه از روى ايمان اعمال شايسته را انجام دهد بسعى او ناسپاسى نيست و خدا آنرا ناديده نخواهد گرفت بلكه پاداش خواهد داد اين لفظ فقط يكبار در قرآن آمده است در آيات وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ بقره: 152. لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ نمل: 40. مراد از كفر ناسپاسى است ايضا در وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ شعراء: 19. يعنى اى موسى كردى كارت را كه كردى (و قبطى را كشتى) حال آنكه بنعمت من از ناسپاسان بودى.