كيف غالبا اسم استفهام است مثل «كيف زيد» و در غالب آيات قرآن توأم با تنبيه و تعجّب است نحو كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ بقره: 28. و در بسيارى از آنها توأم با توبيخ ميباشد مانند انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ نساء: 50 در آياتى نظير إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ. فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ. ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ مدثر:18- 20 ظاهرا بمعنى حال است يعنى او فكر كرد و اندازه گرفت پس ملعون است در هر حال كه اندازه گرفت.
كيل
پيمانه كردن. راغب آنرا پيمانه كردن طعام گفته، در اقرب الموارد گويد: بيشتر در پيمانه طعام باشد. اگر گوئيم: «كلته الطّعام» يعنى باو كيل دادم و اگر گوئيم: «اكتلت عليه» يعنى از او كيل گرفتم. و هر گاه گوئيم: «كلت له الطّعام» يعنى به پيمانه كردن طعام از براى او مباشرت كردم.الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ. وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ مطففين: 2- 3 چون از مردم كيل گيرند تمام گيرند و چون بمردم كيل دهند يا وزن كنند كم كنند.فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا نَكْتَلْ يوسف:63. برادرمان را با ما بفرست تا كيل بگيريم.كيل مصدر و بمعنى آلت كيل نيز آمده