مؤنّث كافّ است و نيز مذكّر آيد در اينصورت تاء براى مبالغه است مثل علّامه و نسّابه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً بقره: 208. كافّة در آيه بمعنى جميع و همگى است كه كفّ بمعنى جمع نيز آمده «كفّ الشّىء جمعه و ضمّه» يعنى اى اهل ايمان همگى بتسليم در آئيد.وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً توبه: 36. كافّه در هر دو حال است از فاعل. در مجمع فرموده بقول فراء الف و لام به «كافّة» داخل نميشود كه آن از مصادر غير متصرّف است زيرا در موقع «معا» و «جميعا» واقع ميشود و در لازم النكره بودن مثل اجمعين است و از زجّاج نقل كرده كه تثنيه و جمع در آن نيست يعنى اى مسلمانان همگى و با هم با مشركان بجنگيد چنانكه آنها همگى و با هم با شما ميجنگند.وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً سباء: 28. اگر تاء كافّه براى مبالغه و خودش حال از مفعول «أَرْسَلْناكَ» باشد چنانكه راغب گفته معنى اين است: ما تو را نفرستاديم مگر مانع شونده مردم از گناه در حاليكه بشير و نذيرى. دو وصف «بشير و نذير» نيز مؤيّد اين احتمال است يعنى با بشارت و انذارت مردم را از گناه و طغيان باز ميدارى. و اگر قيد «لِلنَّاسِ» باشد آنوقت مفيد عموم رسالت حضرت رسول صلّى الله عليه وآله است يعنى: ما تو را رسالت نداديم مگر بر عموم مردم مثل وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ انبياء: 107.در مجمع ذيل عنوان «الاعراب» وجه اول را اختيار كرده و فرموده: