جويدن. «مضغ الطّعام مضغا: لاكه بسنّه». فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ حجّ: 5. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً مؤمنون: 14.مضغة فقط سه بار در قرآن مجيد آمده است و آن حالت جنين است بعد از علقه بودن. مضغة چنانكه اهل لغت گفتهاند تكّه گوشتى است باندازه يكدفعه جويدن. آيا جنين را در آنحالت مضغه گفته چون يك تكّه گوشت و بقدر يك جويدن است؟ و اللّه العالم.
مضى
رفتن. گذشتن.فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ يس: 67. برفتن قدرت نميداشتند و بحالت اوّل بر نمىگشتند رجوع شود به «مسخ». «وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ» برويد بمكانيكه دستور داده ميشويد.فَأَهْلَكْنا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشاً وَ مَضى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ زخرف: 8. وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ انفال:38. ظاهرا مراد از مضىّ روشن شدن است يعنى حكايت و طريقه مكذّبين اوّل، روشن شده است كه خدا درباره آنها چه كرد.
مطر
(بر وزن فرس) باران در قاموس و اقرب گفته: «المطر:ماء السّحاب» در مفردات گفته: «الماء المنسكب».در اقرب الموارد گويد: فعل مطر در خير و رحمت و فعل امطر در عذاب و شرّ گفته ميشود. بنظر قاموس:امطر فقط در عذاب گفته ميشود راغب آنرا بلفظ قيل آورده است.ناگفته نماند در قرآن كريم فقط در يك محلّ مطر بمعنى باران معمولى آمده لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا