معناى اوّلى قيام را در قاموس و غيره برخاستن ضدّ نشستن گفتهاند ولى معانى مختلف و اقسامى دارد كه ذيلا بررسى ميشود:1- برخاستن. مثل أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ نمل: 39.پيش از آنكه از جايت برخيزى من تخت را پيش تو مياورم.2- توقف. كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا بقره:20. هر وقت روشن شد در نور آن ميروند و چون تاريك گرديد ميايستند و توقف ميكنند.3- ثبوت و دوام وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ روم:25. مراد از قيام آسمان و زمين پيوسته بودن نظم جارى در آنهاست در مجمع فرموده: معناى قيام ثبات و دوام است. و آن ايستادنى است كه تا خدا نخواسته نشستن ندارد.4- عزم و اراده. راغب در آيه إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ ... مائده: 6. آنرا عزم و اراده گفته، زمخشرى در وجه آن گفته: چون فعل مسبّب از اراده و قدرت است لذا مسبّب در مقام سبب قرار گرفته. طبرسى فرموده: در اينجا اراده حذف شده و تقدير چنين است «اذا ارَدْتُمُ الْقِيامَ الَى الصَّلوةِ» ايضا در آيه وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ نساء: 102. نگارنده قول زمخشرى را بهتر ميدانم.5- وقوع امر: در آيات وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ- ... وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ روم:12- 14. ظهور و وقوع گفتهاند.طبرسى فرموده «تظهر القيامة» ظاهرا اين از آنجهت است كه وقوع و ظهور لازم قيام است.