برگرداندن. منصرف كردن. «لفته عن كذا: صرفه عنه».قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا يونس: 78. گفتند: آيا آمدهاى ما را از دينيكه پدرانمان را در آن يافتهايم بگردانى؟! (التفات): رو كردن است بجهتيكه ميخواهد و نيز بمعنى رو گرداندن است از جهتيكه بآن رو كرده بود، فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ ... هود: 81. خانوادهات را در پاسى از شب ببر و كسى از شما بعقب بر نگردد و به پشت سرش نگاه نكند ظاهرا اين براى آن بود كه زود از منطقه خطر خارج شوند. ايضا آيه 65. حجر.
لفح
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ مؤمنون: 104.گويند: «لفحته النّار» يعنى آتش او را سوزاند (قاموس) در اقرب از اصمعى نقل شده باد گرميكه بكسى برسد لفح است و باد خنك نفح. و از