مرواريد. در قاموس گويد:«اللّؤلؤ: الدّر» و در «درر» گويد:درّ بضمّ اوّل لؤلؤ عظيم است يعنى مرواريد درشت. مراد از آن همان مرواريد است كه از دريا صيد ميشود.يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ رحمن:22. از آن دو دريا مرواريد و مرجان بدست ميايد.وَ حُورٌ عِينٌ. كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ واقعة: 22 و 23. يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً حجّ:23- فاطر: 33.درباره آيه يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ روايتى هست كه در «برزخ» ديده شود. لؤلؤ مجموعا شش بار در قرآن بكار رفته يكى درباره مرواريد دنيا دو بار در وصف خدمه بهشت، يكبار در وصف زنان بهشتى و دو بار در زينت اهل جنّت.
لبّ
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ بقره: 179. يكى از معانى لبّ چنانكه در مصباح و صحاح و غيره آمده مغز است مانند مغز بادام و گردو و آن در قرآن پيوسته جمع آمده و مقصود عقل است.در مجمع ميگويد: الباب بمعنى عقول و مفرد آن لبّ است. راغب ميگويد: لبّ يعنى عقل خالص و نا آلوده ... بقولى آن عقل پاك شده است هر لبّ عقل است ولى هر عقل لبّ نيست.پس مراد از اولى الالباب در قرآن صاحبان تفكر و انديشه و دركاند.الباب جمعا 16 بار در كلام اللّه بكار رفته از آنجمله خداوند چهار بار انسانهاى متفكّر را مورد خطاب قرار