قَسْو و قَسْوَة و قَساوَة بمعنى سنگدلى است «قسا قَلْبُهُ قَسْواً ...:صَلُبَ وَ غَلُظَ» راغب گويد: اصل آن از «حجر قاس» است يعنى سنگ سخت. طبرسى فرموده: قسوة رفتن نرمى و رحمت است از دل و صلابت هر چيز را قسوة گويند. ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ... بقره: 74. سپس دلهاى شما مانند سنگها سخت و يا از آن سختتر گرديد. وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً مائده: 13. دلهاى آنها را سخت كرديم.
قشعر
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ... زمر: 23.قشعريره بمعنى لرزه است و اقشعرار جلد بمعنى لرزيدن پوست است «اقشعرّ جلده» يعنى پوستش لرزيد و منقبض شد ترجمه آيه: خدا بهترين حديث را نازل كرده و آن كتابى است آياتش شبيه هم و قابل انعطاف بيكديگر، پوست كسانيكه از خدا ميترسند از آن ميلرزد. اين كلمه يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.
قصد
اين كلمه و مشتقات آن در قرآن بمعنى راست و متوسّط و معتدل بكار رفته «قَصَدَ فِى النَّفَقَةِ: تَوَسطَ بَيْنَ الاسْرافِ وَ التَّقْصير» وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ لقمان:19. در راه رفتن معتدل باش و صدايت را آهسته كن لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ توبه: 42. اگر خواسته تو مالى زود رس و سفرى متوسّط و آسان بود حتما از تو پيروى ميكردند.