(بر وزن فلس) دورى.«قصا المكان قصوا: بعد- قصا عن القوم: تباعد»، قصى يعنى دور.اقصى يعنى دورتر. قصوى مؤنّث اقصى است.فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا مريم: 22. مريم بعيسى حامله شد و وى را بمكان دورى برد و از اهلش در مكانى دور گوشه گرفت.وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى يس: 20. از انتها و دورترين قسمت شهر مردى شتابان آمد.سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى ... اسراء: 1. مراد از مسجد اقصى كليساى شهر اورشليم است كه بعد از اسلام مبدّل بمسجد شد علت تسميه آن باقصى در «سرى» گذشت.إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى انفال: 42. آنگاه كه شما در نزديكترين كناره بمدينه بوديد و مشركين در دورترين كناره بودند، آيه موضع مسلمين و مشركين را در جنگ «بدر» بيان ميكند.
قضب
فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا. وَ عِنَباً وَ قَضْباً عبس: 27 و 28. ظاهرا مراد از قضب تره خوردنى است و بواسطه پشت سر هم چيده شدن قضب گفته شده زيرا قضب در اصل بمعنى قطع است «قضبه قضبا: قطعه» آنرا علف نيز گفتهاند ولى در «ابّ» گذشت كه تره خوردنى است و از اينكه آنرا رطبه و «قت» گفتهاند بايد تره خوردنى در آيه مراد باشد.
قض
منهدم كردن. «قَضَّ الْحائِطَ:هَدَمَهُ هَدْماً عَنيفاً» خراب شدن و افتادن ديوار را «انقض الحائط» گويند.فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ