اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ. وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ قمر: 1 و 2. قيامت نزديك گرديد و ماه شكافته شد و اگر معجزهاى به بينند اعراض كرده و ميگويند جادوئى محكم است.اگر مراد از «آية» همان انشقاق قمر و غيره باشد منظور آنست كه در عهد رسول خدا صلّى الله عليه وآله قمر شكافته و مشركان آنرا ديده باز باور نكرده و گفتهاند سحر است و شكافتن آن علامت نزديك بودن قيامت است.ولى اگر «اقترب- انشقّ» هر دو مضارع و بواسطه محقق الوقوع بودن ماضى آمده باشند، و آيه وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً راجع بانشقاق نباشد در اينصورت راجع بآينده است يعنى: قيامت نزديك ميشود و ماه پاره ميگردد.اينكه احتمال داده يا گفتهاند: آيه اشاره است باينكه ماه از زمين پاره