... وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ ... لقمان: 12 و 13 ظاهرا اعطاء حكمت ملازم با امر بشكر است آيه اوّل صريح است در اينكه بلقمان حكمت داده شده ولى نبوّت او بصراحت از قرآن استفاده نميشود گر چه در آيه وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ بقره: 251. ميشود گفت مراد از حكمت نبوّت است. در سوره لقمان از آيه 12 تا 19 عطا شدن حكمت باو و موعظه او نسبت بفرزندش نقل شده اگر پيامبر هم نباشد مقامى بس شامخ دارد كه قرآن مجيد وى را تا قيامت زنده نگاه داشته است.در مجمع فرموده: بقولى او مردى حكيم بود نه پيامبر، اكثر مفسّران نيز بر آنند، بقولى او پيامبر بود و حكمت را در آيه نبوّت گفتهاند بقولى او پسر خواهر ايّوب بود و بقولى پسر خاله ايوب عليه السّلام.از ابن عمر نقل شده گويد از رسول خدا صلّى الله عليه وآله شنيدم ميفرمود بحق ميگويم لقمان پيغمبر نبود ليكن مردى بود كثير التفكر حسن اليقين، خدا را دوست داشت خدا نيز او را دوست داشت و با اعطاء حكمت بر وى منّت گذاشت.روزى وقت ظهر خوابيده بود كه از جانب خدا ندائى رسيد: اى لقمان آيا ميل دارى خدا تو را در روى زمين خليفه كند تا ميان مردم بحق داورى كنى؟در جواب گفت: اگر پروردگارم مرا مخيّر كند عافيت را ميگزينم نه ابتلاء را و اگر حتمى كند فرمان او را شنوا و مطيعم زيرا ميدانم كه در اين صورت ياريم كرده و مصونم خواهد داشت. ملائكه كه آنها را نميديد گفتند:چرا اى لقمان؟گفت: حكومت سختترين منازل است و ظلم از هر طرف آنرا احاطه كرده اگر حاكم تقوى كرد لايق است كه نجات يابد و اگر خطا كرد از راه بهشت خطا كرده، آنكه در دنيا خوار و در آخرت عزيز باشد بهتر از آنست كه در دنيا عزيز و در آخرت ذليل