كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
واقعة: 17 و 18. اكواب جمع كوب است راغب گويد: كوب بمعنى كاسه بىدستگيره است يعنى جام طبرسى ذيل آيه فوق كوب را از قتاده جام نقل كرده و ابريق را كوزه گردندار و دستگيرهدار گفته است.
معنى آيه: غلامان جاويدان بر آنها ميگردند با جامها و بطريها و شرابى از معين، اكواب چهار بار در قرآن آمده زخرف: 71، واقعة: 18، انسان:
15، غاشيه: 14.
از افعال مقاربه و بمعنى نزديكى است «كاد يفعل» يعنى نزديك است بكند و هنوز نكرده اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي اعراف: 150 نزديك بود مرا بكشند.
راغب گفته اگر حرف نفى با آن باشد اشاره است كه چيزى واقع شده ولى نزديك بود كه واقع نشود مثل فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ بقره: 71 يعنى آنرا ذبح كردند و نزديك نبودند كه بكنند (باكراه و ناراحتى انجام دادند) و مثل أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ زخرف: 52.
در قاموس گويد: كاد بمعنى اراده آيد إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها طه:
15. يعنى قيامت آمدنى است ميخواهم آنرا مخفى دارم و مثل «عرف ما يكاد منه» يعنى آنچه از او اراده ميشود دانسته است. در اقرب الموارد آنرا از معانى «كاد» شمرده است در صحاح نيز آنرا از بعضى نقل كرده است.
اين معنى مورد تصديق طبرسى است و در ذيل آيه فوق آنرا اراده معنى كرده و گويد: ثعلب گفته اين اجود اقوال و قول اخفش است.
(لم يكد) ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها نور: 40.
بعضىها گفتهاند «يكد» در آيه صله و زايد است و تقدير آن «لم يرها» است چنانكه در قاموس و اقرب هست در مجمع آنرا از فراء نقل كرده و گويد:
حسن و اكثر مفسّران گفتهاند: آن نفى رؤيت و نفى قرب رؤيت است يعنى چون دستش را بيرون آورد آنرا