مجادله و منازعه.
جادله و نازعه» بقولى مراء فقط اعتراض است بخلاف مجادله كه شامل جدال ابتدائى و اعتراض است. أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ شورى:
18. آنانكه درباره قيامت مجادله ميكنند در گمراهى بعيداند أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى نجم: 12. آيا پيغمبر در آنچه مىبيند مجادله ميكند؟ منظور ديدن جبرئيل است. رجوع شود به «مرية» در ذيل.
مرّدد بودن. راغب گويد:
مرية تردّد در امر است. و آن از شكّ اخصّ ميباشد و نيز گويد: امتراء و مماراة مجادله است در چيزيكه در آن ترديد است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى نجم:
55. بكدام يك از نعمتهاى پروردگارت شكّ ميآورى اى انسان.
قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ حجر: 63. گفتند: بلكه آورديم آنچه (عذاب) را كه در آن ترديد ميكردند.
أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ ...
فصلت: 54. بدان آنها در شكّاند از لقاء (عذاب يا رحمت) پروردگارشان.
فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً كهف:
22. بنظر ميآيد «ظاهر» بمعنى غالب است مثل: فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ صفّ:
14. يعنى درباره اصحاب كهف با اهل كتاب مجادله مكن مگر مجادلهايكه بر آنها غالب باشد و درباره آنها از كسى سئوال نكن. اين تقريبا مثل «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» ميشود بنظر الميزان مراد از ظاهر سطحى و غير متعمّق است يعنى فقط بر آنچه قرآن حكايت ميكند اكتفا كن و در مجادله تعمق نكن (و با آنها سر بسر مگذار) در جوامع الجامع گفته «ظاهرا بحجّة» يعنى مجادلهايكه بواسطه دليلش آشكار و روشن است.
دختر عمران، مادر عيسى عليه السّلام، زنيكه قرآن بپاكى او شهادت