فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً طه: 10. باهلش گفت درنگ كنيد من آتشى ديدم ... معنى انتظار در «امْكُثُوا» كاملا روشن است.
وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ رعد: 17. امّا آنچه بمردم مفيد است در زمين مىماند اين ظاهرا از آنجهت است كه مردم در حفظ و نگهدارى چيز مفيد ميكوشند، بنظر ميايد منظور آنست كه اشياء مفيد و حق قابل بقا است همينطور است دين حقّ و غيره.
أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً. ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً كهف: 3 و 4. ضمير «فِيهِ» باجر راجع است يعنى در آن مزد و بهشت ماندگاراند.
(مُكْث) وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا اسراء:
106. مكث (بر وزن قفل) بمعنى تدريج، انتظار و تأنّى است. يعنى قرآن را بتدريج نازل كرديم تا آن را بر مردم بتدريج و تأنّى بخوانى و بر حسب احتياج و مقتضى آنرا نازل كرديم.
تدبير. اعمّ از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد ميگويد: مكر آنست كه شخص را بحيلهاى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم بعكس است.
در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را بآنچه گمان نميكرد ميكشد و اغلب در تدبير بد كار ميرود.
اينكه در قاموس گفته: «المكر:
الخديعة و در صحاح آمده: «المكر:
الاحتيال و الخديعة» هر دو معنى غالب را در نظر گرفتهاند.
بنا بر قول اقرب، مفردات، مجمع و المنار مكر اعمّ و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيّد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فاطر: 43.