قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 266
نمايش فراداده

بحرمان و عذاب بد كاران ميشود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بد كار و نيكو كار از هم شناخته نميشوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏

جاثية: 21.

3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدائى است مثل أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ اعراف: 99.

معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران بلفظ مكر ذكر نشده است.

4- وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ ... رعد: 42. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلّى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نميتوانند برد.

مكة

وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ فتح: 24.

لفظ مكّه يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است و آن بنا بر تصريح جوهرى نام شهر مكّه است. زادها اللّه شرفا.

و بتصريح قاموس و اقرب شهر مكّه و يا همه حرم است «بطن» در لغت از جمله بمعنى جوف كلّ شى‏ء است بطن مكّه يعنى ميان مكّه، منظور از بطن مكّه در آيه چنانكه گفته‏اند «حديبيّه» است بجهت نزديكيش بمكّه حتى گفته‏اند بعضى اراضى آن از حرم است.

در حديبيّه ميان رسول خدا صلّى الله عليه وآله و مشركين صلح واقع گرديد و در نتيجه دست هر دو گروه از يكديگر كوتاه شد حال آنكه مسلمين غالب بودند و وارد ديار مشركين شده بودند و ناچار شدند كه با آنحضرت صلح كنند و قول دادند كه سال آينده آنحضرت بآزادى وارد مكّه شد و عمره آورد معنى آيه چنين است: خدا همان است كه