مجاز دانسته و در ذيل آيه وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ گفته:
اين از جمله شواهدى است كه مراد از قلب، انسان بمعنى نفس و روح است، چون تفكّر، تعقّل، حبّ، بغض، خوف و امثال آن را گرچه ممكن است كسى بقلب نسبت دهد باعتقاد آنكه عضو مدرك در بدن همان قلب است چنانكه عوام عقيده دارند ... ولى كسب و اكتساب جز بانسان نسبت داده نميشود.
ولى بعيد است اين همه قلب و قلوب، صدر و صدور، نفس و نفوس فؤاد و افئدة و الباب را كه در قرآن آمده حمل بر نفس مدركه و روح بكنيم و نيز بعيد است كه بگوئيم در آيه تَعْمَى الْقُلُوبُ روح مجازا قلب خوانده شده و ظرف بودن صدور نيز مجاز است و نسبت تعقّل بقلب با آنكه مال نفس است باز مجاز ميباشد. ايضا بايد همه صدر، صدور، فؤاد، افئده و غيره را مجاز بدانيم.
بنظر اينجانب مراد از نفس و نفوس در بسيارى از آيات باطن و درون انسان است كه با قلب و صدر نيز ميسازد. و اللّه العالم.
(بر وزن فلس) تابيدن. «قلد الحبل: فتله» يعنى ريسمان را تابيد، قليد و مقلود بمعنى تابيده است.
قلادة بكسر قاف تابيدهايست كه بگردن بندند از ريسمان باشد يا نقره يا چيز ديگر.
لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ ... مائده: 2.
قلائد جمع قلادة و آن مثل لنگه كفش و غيره است كه بگردن قربانى مىبندند تا معلوم شود قربانى است و كسى متعرّض آن نشود مراد از قلائد در آيه قربانيهاى طوقدار است. يعنى:
بعبادتها و علائم خداوند و بماه حرام و بقربانيها و قربانيهاى طوق دار بىاحترامى نكنيد و مزاحمت ننمائيد.
(مقاليد) اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ. لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ زمر: 62 و 63. لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ