بقرار زير است:
1- قمر مثل آفتاب و ستارگان بامر خدا مسخّر و در مدار خويش پيوسته در گردش است و همه چيز آن روى حساب است الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ رحمن: 5. وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ اعراف: 54. وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ ابراهيم 33.
2- ماه مثل آفتاب و ساير موجودات عمر معيّنى دارد و سرانجام از بين رفتنى است وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لقمان:
29. ايضا رعد: 2- فاطر: 13- زمر: 5.
3- ماه مانند ساير موجودات بخدا سجده ميكند و بامر او خاضع است أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ حج: 18.
4- ماه و آفتاب تا اين دنيا و اين نظم هست در اين وضع و فاصله خواهند بود لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ يس: 40. ولى در آخرت بهم خواهند پيوست وَ خَسَفَ الْقَمَرُ. وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ قيامة: 8 و 9.
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ. وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ قمر: 1 و 2. قيامت نزديك گرديد و ماه شكافته شد و اگر معجزهاى به بينند اعراض كرده و ميگويند جادوئى محكم است.
اگر مراد از «آية» همان انشقاق قمر و غيره باشد منظور آنست كه در عهد رسول خدا صلّى الله عليه وآله قمر شكافته و مشركان آنرا ديده باز باور نكرده و گفتهاند سحر است و شكافتن آن علامت نزديك بودن قيامت است.
ولى اگر «اقترب- انشقّ» هر دو مضارع و بواسطه محقق الوقوع بودن ماضى آمده باشند، و آيه وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً راجع بانشقاق نباشد در اينصورت راجع بآينده است يعنى: قيامت نزديك ميشود و ماه پاره ميگردد.
اينكه احتمال داده يا گفتهاند: آيه اشاره است باينكه ماه از زمين پاره