قاموس قرآن جلد 6
لطفا منتظر باشید ...
و جدا شده درست نيست زيرا انشقاق آنست كه شكافتن و پاره شدن در خود شىء بوجود آيد، اين احتمال در صورتى درست بود كه اشتقاق گفته شود نه انشقاق.اگر با ذهن خالى و غير مشوب بآيه با در نظر گرفتن «وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً» بنگريم خواهيم ديد ظهور آن در شكافتن قمر و محسوس بودن آن در نظر مشركين است.در مجمع از ابن عباس نقل شده:مشركان برسول خدا صلّى الله عليه وآله گفتند:اگر راستگوئى ماه را براى ما دو تكّه كن فرمود: اگر چنين كنم ايمان مياوريد؟ گفتند آرى. آنحضرت از خدا خواست تا ماه را دو تكّه كرد، حضرت فرياد ميزد يا فلان يا فلان بنگريد. ابن مسعود گفته: در عهد آن حضرت ماه دو شقّه شد آن بزرگوار بما گفت شاهد باشيد شاهد باشيد و نيز گويد بخدائيكه جانم در دست او است كوه حراء را ديدم كه ميان دو تكّه ماه بود (مقصود آن نيست كه ماه بپائين آمده بود بلكه اگر از كنار يا قلّه حراء نگاه ميكردند تكّههاى ماه را در دو طرف آن در آسمان ميديدند) جبير بن مطعم نيز نظير آنرا گفته ايضا جماعت كثيرى از صحابه حديث انشقاق قمر را نقل كردهاند از جمله ابن مسعود، انس بن مالك، حذيفة بن يمان، ابن عمر، ابن عباس، جبير بن مطعم و جماعتى از مفسّران نيز برآنند.فقط عطاء و حسن و بلخى مخالفت كرده و گفتهاند: انشقاق قمر راجع بآينده است.ولى اين درست نيست زيرا مسلمين بر آن اجماع دارند قول مخالف مسموع نيست و شهرت آن در ميان صحابه مانع از قبول قول بخلاف است (تمام شد).نقل اهل سنت نيز چنين است چنانكه با مراجعه بتفاسير و احاديثشان روشن ميشود. ابن كثير در تفسير خويش گفته انشقاق قمر در زمان رسول خدا صلّى الله عليه وآله بود چنانكه در احاديث متواتره با