قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 95
نمايش فراداده

را كشتند، بنى عباس پانصد سال اولاد فاطمه را كشتند، زير ديوارها گذاشتند، قتل عام كردند، با وجود همه اينها از يك محقّق و دانشمند عاليمقام شنيدم كه در قرن هشتم سادات و فرزندان زهرا را سرشمارى كردند به بيست هزار رسيدند و در زمان سلطان سليم عثمانى شماره آنها به نوزده ميليون رسيد آيا اين معجزه نيست إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ.

كدح

يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ انشقاق:

6. راغب كدح را سعى توأم با رنج گفته است در نهج البلاغه خطبه 127 فرموده: «و ربّ كادح خاسر» اى بسا رنجبر كه زيانكار است منظور كسى است كه فقط براى دنيا تلاش ميكند.

ضمير «ملاقيه» راجع است به «ربّك» گفته‏اند تعدّى با «الى» ميفهماند كه معناى سير به كدح تضمين شده يعنى اى انسان تو توأم با تلاش و رنج بسوى پروردگارت روانى و او را ملاقات خواهى كرد پس از آن آمده «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ...» پس انسان اعمّ از نيكوكار و بدكار با يك زندگى پر تلاش و رنج بسوى خدايش روان است و عاقبت براحتى يا عذاب خواهد رسيد. اين كلمه دو بار بيشتر در قرآن نيامده است.

كدر

كدر و كدارت بمعنى تيرگى است إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ. وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ تكوير: 1 و 2. آنگاه كه آفتاب پيچيده و خاموش شود و آنگاه كه نجوم تيره گردند اگر مراد از نجوم سيّارات منظومه شمسى باشد پيداست كه با خاموشى خورشيد تيره و ظلمانى و بى‏نور خواهند شد و اگر منظور ستارگان ديگر باشد آنها هم سرنوشتى مثل خورشيد دارند كه بتدريج سوختشان تمام شده و منكدر خواهند گرديد.

ممكن است مراد از انكدار تناثر و پراكندگى باشد در لغت آمده:

«انكدر النّجوم: تناثرت» آنوقت نظير آيه وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ انفطار: