قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 97
نمايش فراداده

سمعه كذب» يعنى در شنيدنش خطا نيست در اينصورت معنى آيه چنين است: قلب خطا نكرد در آنچه ديد، در تفسير جلالين كذب را انكار معنى كرده است.

تكذيب

آنست كه ديگرى را بدروغ نسبت دهى و بگوئى: دروغ ميگوئى چنانكه در صحاح گفته يا بمعنى نسبت كذب و انكار است، ظاهرا آن در انسان بمعنى اول است مثل كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ شعراء: 105. و در غير انسان بمعنى نسبت دروغ، نحو وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ انعام: 66. قوم تو قرآن را بدروغ نسبت دادند حال آنكه آن حقّ است.

كاذب

دروغگو. وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ غافر: 28.

كَذّاب

مبالغه است، يعنى بسيار دروغگو. إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ غافر: 28.

كاذبة

مصدر است مثل عاقبة، عافية، باقية إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ. لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ واقعة: 1 و 2. آنگاه كه قيامت تحقّق يابد و در وقوع آن دروغى نيست. در صحاح گفته آن اسم است (اسم فاعل) بجاى مصدر آيد. در آيه ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ علق:

16. نسبت كذب بناصيه داده شده و آن اسم فاعل و يا مصدر بمعنى فاعل است.

كذّاب

(بكسر كاف) مصدر باب تفعيل است كه مصدر آن بر وزن تفعيل، فعّال، تفعله و مفعّل مثل «مَزَّقْناهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ» آيد وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً نباء: 28. آيات ما را بسختى تكذيب كردند.

دقّت‏

إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ منافقون: 1. منافقان كه ميگفتند:

«إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ» اين سخن حق و راست است چرا خدا فرموده: آنها دروغگويند؟

مراد از دروغ عدم اعتقاد آنهاست