و جوامع، محبت و دوست داشتن، ايمان با دو ركن علمى و احساسى آن، آزادگى و روح آزادىخواهى و همچنين دين را مىتوان از اين واقعيت ها به شمار آورد.1
در آثار و نوشته هاى استاد، اقسام مختلف آزادى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. ايشان گاهى آزادى را به معنوى و اجتماعى، و زمانى به فكرى و عقيدتى، و گاه به آزادى انسانى و حيوانى تقسيم مىكنند و آن ها را مورد تجزيه و تحليل قرار مىدهند و در بعضى موارد نيز از آزادى فلسفى سخن به ميان آورده و مىگويند:
«معمولاً دو گونه آزادى براى انسان در نظر گرفته مىشود: يكى آزادى به اصطلاح انسانى و ديگرى آزادى حيوانى يعنى آزادى شهوت، آزادى هوى و هوس ها... كسانى كه درباره ى آزادى بحث مىكنند، منظورشان آزادى حيوانى نيست بلكه آن واقعيت مقدس است كه آزادى انسانى نام دارد».2
و در جاى ديگر مىنويسند: «آزادى سه جبهه پيدا مىكند، آزادى از محكوميت طبيعت، آزادى از محكوميت انسان هاى ديگر، آزادى از محكوميت ـ به قول عرب ها، حافز يعنى ـ انگيزه هاى درونى خود».3
ما در اين قسمت، به بررسى انواع مختلف آزادى از ديدگاه استاد شهيد مطهّرى مىپردازيم و به لحاظ تقدّم بحث هاى انتولوژي(وجود شناختي) بر مباحث اجتماعى و حقوقى، آزادى فلسفى را مقدم مىداريم.
1. ر.ك: جهاد، ص 49 ـ 47؛ پيرامون جمهورى اسلامى، ص 117. 2. پيرامون انقلاب اسلامى، ص7. 3. فلسفه تاريخ، ص 233؛ و نيز ر.ك: نقدى بر ماركسيسم، ص 246 ـ 245.