جامعه ی مدنی و حاکمیت دینی

عبدالحسین خسروپناه

نسخه متنی -صفحه : 215/ 69
نمايش فراداده

مىفرمايد:

«اين حرف هايى كه مىزنند كه خير، اگر چنان چه ولايت فقيه درست بشود ديكتاتورى مىشود، از باب اين است كه اين ها ولايت فقيه را نمىفهمند چيست... ولايت فقيه مىخواهد جلوى ديكتاتورى را بگيرد نه اين كه مىخواهد ديكتاتورى بكند... اگر رييس جمهورى بايد با تصويب فقيه باشد، با تصويب يك نفرى كه اسلام را بداند چيست؟ اگر درست شود نمىگذارد اين رييس جمهور يك كار خطا بكند، اين ها اين را نمى خواهند... اگر يك فقيهى كه يك عمرى را براى اسلام خدمت كرده، علاقه به اسلام دارد با آن شرايطى كه اسلام قرار داده است كه نمىتواند يك كلمه تخلف كند، اسلام دين قانون است؛ پيغمبر هم خلاف نمىتوانست بكند، نمىكردند البته نمىتوانستند بكنند، خدا به پيغمبر مىگويد كه اگر يك حرف خلاف بزنى رگ تو را قطع مىكنم، حكم قانون است؛ غير از قانون الهى كسى حكومت ندارد؛ براى هيچ كس حكومت نيست؛ نه فقيه و نه غير فقيه؛ همه تحت قانون عمل مىكنند.»1

8 ـ 3 ـ روش شناسى محتوايى حكومت ديني

امام رحمه الله با اين كه حكومت دينى را حكومت قوانين الهى معرفى مىكند و احكام حكومتى را بخش مهمى از قوانين الهى مىشمارد و مصلحت و ضرورت را نيز زير بخش موضوعات احكام الهى قرار مىدهد، ولى هيچ گاه نسبت به روش شناسى تفقه در دين و احكام الهى بىتوجهى نمىنمايد. جامعيت انديشه ى امام رحمه الله در اين بخش از مطالب آشكار مىشود.

امام خمينى رحمه الله روش تحصيل و تحقيق حوزه ها را «اجتهاد جواهري» و

1. همان، ص40.