مرحوم شيخ الرئيس بر اين نظريه مهر صحت نهاده و علىالظاهر نظر ملاى رومى نيز همين است. چنانچه از اشعار فوق به دست مىآيد. البته اشعار مزبور قابل توجيه نيز هست.
نظريه ديگر نظر ملاصدراى شيرازى است و به طور كلّى پيروان حكمت متعاليه آن را پسنديدهاند، و به نظر مىرسد كه اين نظريه دقيقتر و به واقعيت نزديكتر است.
در اين نظريه، نفس در بدو امر، موجود مستقل ماوراى ماده نيست. بلكه از مادّه نشأت گرفته و از ماده متولد شده است و به تعبير صدرالدّين محصول عالى ماده است؛ مانند ميوهاى كه از درخت متكّون و متولد مىشود؛ با اين تفاوت كه درخت و ميوه هر دو مادىاند؛ اما نفس با اين كه ميوه طبيعت است، مافوق ماده و برتر از عالم ماده است.
گفتنى است كه براى اثبات مدّعا، راه درازى بايد پيمود. هم چنين شايان ذكر است كه اين دو نظريّه قابل جمع است و در جاى خود بحث شده است.
3. عالم جبروت: اين عالم بالاتر از عالم ملكوت است. عالم جبروت، عالم عقول است و مربوط است به عالم ابداع. مجردات و مبدعات، موجوداتى هستند كه هم از نظر ذات مجرّداند و هم از نظر فعل.
موجودات عالم جبروت دو قسماند: 1. عقول طوليه؛ 2. عقول عرضيه. عقول طوليه عبارتند از عقول عَشَرِه، كه اول آنها صادر اوّل و عقل اول و آخر آنها عقل فعّال و عقر عاشر است. به اصطلاح شيخالاشراق، سهروردى تمام اشعه عقليه كه تعداد آنها خارج از حساب و خارج از حدّ