مبانی اخلاق اسلامی

تألیف: مختار امینیان

نسخه متنی -صفحه : 173/ 137
نمايش فراداده

گرگ، شيطان و درازگوش، با هم در يك محل خاصى تجمع كنند و با هم زندگى اجتماعى تشكيل دهند. البته اين چهار موجود، از نظر فطرت و طينت با هم تغاير دارند. ادامه حيات و زندگى آنها در يك محل با توجه به داشتن خواسته‏هاى متضاد و متغاير بسيار مشكل و دشوار است و به قول حكيم رومى


  • همچو مجنون در تنازع با شتر ميل مجنون پيش آن ليلى روان ميل ناقه پس پس كره دوان

  • گه شتر چربيد و گه مجنون حُر ميل ناقه پس پس كره دوان ميل ناقه پس پس كره دوان

خلاصه چون زندگى دسته جمعى اين چهار موجود با حفظ موقعيّت و كيان هر يك، محال و غير ممكن است، مگر آن كه كسر و انكسارى در يكايك آن‏ها به وجود بيايد و تا حدى حالت تعادلى بين آنها پديد آيد، به طورى كه بتوانند با هم به حيات خود ادامه دهند. اگر قوع عاقله بتواند كنترل قواى ديگر را به دست بگيرد و هر يك زا آنها را تحت فرمان و ارشادات خود بياورد، مىتواند سعادت دو جهان را نصيب خود گرداند؛ اما اگر حكومت و فرماندهى اين مجمع، به دست يكى از قواى ديگر قرار گيرد؛ بى شك شقاوت و بدبختى نصيب آنان خواهد گرديد.

قرآن شريف در اين باره كه فلاح و رستگارى تنها در تزكيه نفس و حاكميّت قوّه عاقله نهفته است، تأكيدات فراوانى نموده است. چنانچه در سوره شمس، پس از سوگندهاى يازده گانه مىفرمايد:

قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّها.

هر كس كه نفس [خود] را پاك كرد، قطعا رستگار شد، و هر كه آلوده‏اش ساخت، قطعا زيان كرد.