مبانی اخلاق اسلامی

تألیف: مختار امینیان

نسخه متنی -صفحه : 173/ 141
نمايش فراداده

ديگر از تاج و تخت، بلكه از همه چيز ساقط شده‏اند.

كوتاه سخن آن كه حتى اگر ما جهان را محصور در عالم ماده بدانيم، باز نمىتوانيم سعادت و خوش بختى را براى همه انسان‏ها در مال و ثروت يا در رياست و سلطنت بدانيم، چه رسد به اين كه جهان محصور به عالم ماده و دنيا نباشد و جهان به همين زندگى چند روزه دنيا ختم نشود.

بايد سعادت و شقاوت را با طول حيات و زندگى انسان بسنجيم، نه با يك برهه‏اى از زندگى انسان، يعنى عالم دنيا. در واقع، سعادت در رسيدن به كمال انسانيت است.

كمال چيست؟

اگر پذيرفتيم كه سعادت در نيل به مال و مقام نيست، بلكه در وصول به كمال است. اكنون اين سؤال مطرح مىشود كه كمال انسانيت در گرو چيست؟

البته كمال هر موجودى آن چيزى است كه فطرتا يا شرعا از آن موجود انتظار مىرود. ممكن است يك صفت يا يك حالت براى موجودى كمال باشد؛ اما همان صفت يا حالت، براى موجود ديگر نقص محسوب شود؛ مثلاً كمال آهن در سفت و سخت بودن است؛ اما كمال موم در نرم بودن.

كمال عسل و شكر در شيرين بودن است؛ اما كمال حنظل در تلخ بودن، كمال آتش در حرارت و سوزاندن است و كمال آب در برودت و فرو نشاندن آتش تشنگى، و به طور كلى، هر چيزى را خاصيّتى است كه اگر فاقد آن باشد، ناقص و اگر واجد آن باشد، كامل محسوب مىشود.

شاعر عارف درباره كمال انسانيت و اوصاف آن و چگونگى دست يابى به آن مىگويد: