شريفه منافات ندارد؟ پاسخ آن است كه خير؛ زيرا مِثل بكسر ميم با مَثَل بفتح ميم با هم تفاوت دارند. خداوند در قرآن شريف مِثل بودن را نفى نموده است و حق هم از نظر عقل همين است؛ زيرا مِثلان دو فرد از يك ماهيّتاند، كه در تمام ذاتيات مشترك باشند. خداوند داراى ماهيّت نيست تا با فرد ديگرى در آن ماهيّت مشترك باشد. خداوند صرفالوجود و وجود صرف است.
امّا خداوند مَثَل بودن را براى خود ثابت دانسته است و فرموده است «وَ للّهِ الْمَثَلُ الاَعْلى»،(1) مَثَل يعنى نمونه و الگو بودن. در حديث قدسى آمده است: «عَبْدى اَطِعْنى حَتّى اَجْعَلَكَ مَثَلى». در نتيجه براى خداوند مِثل به كسر ميم وجود ندارد، بلكه امكان وجودش نيست؛ امّا براى خداى تعالى امثال عُليا وجود دارد.
تعريف سوم از حكمت، علىرغم موجز بودنش، جامعتر از تعاريف ديگراست؛ زيرا هم به جنبه علم اشاره دارد و هم به جنيه عمل.
حكيم كسى است كه هم دانا به همه چيز باشد و علمش جهان شمول باشد و هم توانا بر همه چيز. از اين رو، قرآن شريف درباره جايگاه بلند حكمت فرموده است:
وَ مَنْ يُوْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ اوُتِى خَيْرا كثيرا؛(2) به هر كس حكمت داده شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است.
درباره هيچ فضيلتى از فضايل تعبير فوق آورده نشده است؛ يعنى قرآن
(1). بقره (2) آيه 272. (2). بقره (2) آيه 269.