مبانی اخلاق اسلامی

تألیف: مختار امینیان

نسخه متنی -صفحه : 173/ 26
نمايش فراداده

الْعفيفُ اَنْ يَكُونَ مَلَكا مِنَ الْمَلائِكَةِ.(1)

مجاهدى كه در راه خدا به شهادت رسد، نسبت به كسى كه [ براى انجام فساد]توانايى داشته باشد، ولى عفت بورزد، داراى اجر و پاداش بزرگ‏ترى نيست. نزديك است كه انسان عفيف و پاك دامن فرشته‏اى از فرشتگان گردد.

4. عدالت

عدالت از نظر علم اخلاق، پيروى قوّه عامله از قوّه عاقله است. پيش‏تر اشاره كرديم كه قوّه عامله نيرويى است كه در تمام اعصاب و عضلات و اندام‏هاى بدن و به طور كلى، در تمام ظواهر و بواطن بدن وجود داردد. اگر وجود اين نيرو در قسمتى از بدن ضعيف گردد و يا از بين برود، آن قسمت از كار مىافتد يا فلج مىشود. دست و پا به وسيله اين نيرو حركت مىكنند. چشم به وسيله آن مىبيند و گوش به وسيله آن مىشنود. در نهايت، اعضاء و جوارح به وسيله اين نيرو فعاليت مىكند. كوتاه سخن، آن كه قوّه عامله نقش بسيار مهمى را در بدن ايفا مىكند. امّا با همه اين اوصاف، اين نيرو تحت فرمان و معلول نيروى ديگرى است، كه بايد بدان فرمان دهد تا او مشغول به كار شود. حال اگر فرمانده او قوّه عاقله باشد و او در كارهاى خود از نيروى عاقله پيروى كند، عدالت تحقق پيدا مىكند و گرنه به ظلم يا انظلام (ستم پذيرى) مىگرايد.

تعريف عدالت از نظر فقها

(1). نهج البلاغه، حكمت 474.