دليل مطلب از نظر عقل نيز روشن است. زيرا بقاء و كيان بدن در پرتو روان است و فناء آن به هنگام قطع رابطه با جان، بدن پيوسته در حال تغيّر و تحوّل و در مسير فنا و نابودى است.
وَ مَنْ مُهَمِّرهُ نُنَكِّسْهُ فى الْخَلْقِ(2)
امّا روح دايما به جانب تكامل و ابديّت و به سوى جهان باقى در حركت است.
برترى روح از بدن از نظر روايات اهل بيت نيز ثابت و مورد قبول است. علاوه بر رواياتى كه تصريحا به اين موضوع گويا است، روايات بسيارى نيز تلويحا به همين موضوع اشارت نموده است؛ مانند روايات ذيل:
1 ـ اميرالمؤمنين (عليه السلام): مالى اَرَى النّاسَ اذا قُرّبَ اَليْهِمُ الطَّعامُ لَيْلاً تَكَلَّفُوا اِنارَةَ الْمَصابيح لِيُبْصروُا ما يُدخِلونَ بُطُونَهُمْ وَ لا يَمْنَمُّونَ بَغذاءِ النَّفسْ بِاَنْ يُنيرُوا مَصابيحَ اَلبابِهِمْ بِالْعِلْمِ مِنْ لَوا حِقِ الْجَهالَةَ وَ الذَّنُوُبَ فى اِعْتَقاداتِهِمْ وَ اَعْمالَهَمْ.(4)
در شگفتم كه مىبينم مردم شب هنگام كه براى آنان غذا برده مىشود، خود را به زحمت مىاندازند و چراغى روشن مىكنند تا ببينند چه چيزى در شكم خود مىريزند؛ امّا به هنگام تغذيه روح، چراغ عقل را با شعاع علم
(1). مثنوى، دفتر اول، ابيات 3267 ـ 3271. (2). يس (36)، آيه 68. (3). مؤلف. (4). شيخ عباس قمى، منتهى الآمال.