حياتى ايفا مىكند.
در اينجا لازم است يادآور شويم كه اگر دولتهاى اسلامى ايمان و تعهد اسلامى مىداشتند و اگر براى پياده كردن احكام و اخلاق اسلامى رغبتى از خود نشان مىدادند، علاوه بر آن كه اين اندازه فساد و انحرافهاى اخلاقى در كشورهاى اسلامى وجود نمىداشت. بلكه آنان با قدرتهاى خود مىتوانستند به طور كلى درخت فساد و انحراف را از كشورهاى خود ريشه كن كنند؛ امّا متأسفانه در اثر ارتباطات و سرسپردگى زمامداران آنها به كشورهاى اروپايى و آمريكايى ـ كه از نظر اخلاق بسيار منحط و عقب افتاده هستند ـ بى قيد و بند و بى تفاوت شده، غيرت و حميّت اسلامى را به كار نمىاندازند. در نتيجه، محيط كشورهاى اسلامى نيز سلامت و موقعيّت خود را از دست داده، آلوده و كثيف شده است.
اگر بخواهيم بفهميم كه محيطهاى مختلف چه نقش بارزى در وجود اشخاص ايفا مىكند، به حوزههاى علميّهنگاهى بيفكنيم. مثلاً به مدرسه فيضيه قم بنگريم؛ ناگاه به طلاّب علوم اسلامى برمىخوريم. صدها جوياى علم را كنار همديگر مىبينيم كه مشغول بحثهاى علمى و سياسى هستند، يا با هم مباحثه فقهى و اصولى دارند، يا در مورد مباحث فلسفه و عرفان با هم بحث مىكنند، يا درباره اعتقادات و عقايد بشرى با هم گفت و گو مىكنند. يا در حال پختن غذا و تدرك ديدن ناهار يا شام خود هستند و با صفا و صميميّت و بشاشت با هم زندگى مىكنند. بسيار كم مشاهده مىشود كه با هم برخورد نامتناسب و معاشرت نامطلوب داشته باشند؛ امّا اگر به محيط يك سربازخانه طاغوتى برويم، معلوم است كه چه چيزهايى خواهيم ديد،