تا توانى مىگريز از يار بد
مار بد تنها ترا بر جان زند
يار بد با جان و بر ايمان زند
يار بد بدتر بود از مار بد
يار بد با جان و بر ايمان زند
يار بد با جان و بر ايمان زند
با بدان يار گشت همسر لوط
سگ اصحاب كهف روزى چند
پى نيكان گرفت و مردم شد(1)
خاندان نبوّتش گم شد
پى نيكان گرفت و مردم شد(1)
پى نيكان گرفت و مردم شد(1)
2. وادار كردن نفس به كارهاى نيك
دومين راه به دست آوردن عدالت، وادار نمودن نفس به اعمال نيك است؛ مثلاً كسى كه مىخواهد بخشنده شود و ملكه سخاوت را به دست آورد، بايد خود را به بخشش وادارد و پنهان و آشكار، اموال خود را به ديگران ببخشد؛ اگرچه با تحميل بر نفس باشد، تا بخشيدن برايش ملكه شود.هم چنين كسى كه مىخواهد شجاع شود، بايد خود را در مخاطرات بيندازد و با راهنمايى عقل، دست به كارهاى خطرناك بزند، تا كمكم خوف و هراس از وجودش زدوده شود و در نتيجه شجاع گردد.كوتاه سخن آن كه، كار نيك كردن از پر كردن است. بايد با تمرين شديد و رياضت و پشتكار راه عدالت را پيش گرفت و با عنايات ربانى بمقصد(1). كليات سعدى، ص 42.