2. نفس مُسَوَّله
نفس گاهى شيطنت و فريبكارى مىكند. اعمال و كارهاى زشت را به صورت زيبا جلوه مىدهد. در اين صورت، نفس را مسوّله مىنامند. مانند نفوس برادران يوسف صديق. اين برادران، كشتن و يا به چاه افكندن جمال انسانيّت را زيبا مىديدند. نابودى مظهر كمال و الگوى جمال را براى خود كرامت مىپنداشتند. لذا دست به اين كار زشت و ناپسند زده، او را در چاه عميقى افكندند و رفتند.آنان چون جريان را به پير كنعان گزارش دادند، ناراحت و افسرده خاطر گرديد و فرمود:بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسَكُمْ اَمرا فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ماتَصِفُونَ.(1)نفوستان كار بدى را بر شما آراسته [و فريبتان داده] است. پس بايد شكيبايى خوبى نمود و از خداى بزرگ يارى خواست.بنابراين، نفس مسوّل يعنى نفس فريب دهنده و گولزننده.3. نفس ملهمه
گاهى نفس مورد لطف و عنايت ذات حق (جلّ و علا) قرار مىگيرد. راه و چاه را به او نشان مىدهد؛ يعنى راه فساد و گناه و انحراف و هم چنين راه هدايت و صلاح و سداد را به او ارائه مىكند. در اين صورت، به نفس، «نفس ملهمه» مىگويند. چنانچه در سوره مباركه شمس مىفرمايد:فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها.در اين وضعيت، گروهى طريق فساد و كجروى را در پيش مىگيرند و به دَرَكات جحيم مىشتابند. گروهى ديگر راه صلاح و صراط مستقيم را(1). يوسف (12) آيه 18.