فيلسوفان و نيز عالمان اخلاق، براى فضيلت حكمت كه اشرف الفضائل است، تعاريف گوناگونى ذكر كردهاند، كه هر يك به جاى خود متين و بيانگر مقصود است؛ اگر چه از نظر ايجاز و اطناب از همديگر متمايزند. ما در اينجا به سه تعريف اشاره مىكنيم.تعريف اول: «اَلْحِكْمَةُ هى الْعِلْمُ اَعْيانِ الْمَوْجُوداتِ عَلى ما هِى عَلَيهِ الطّاقَةِ الْبَشَريّةِ؛ حكمت، دريافت و شناخت موجودات واقعى است، بدان گونه كه هست (نه به طور اشتباه و خلاف واقع)، به اندازه توان انسان».از اين تعريف به دست مىآيد كه حكمت تحقق نمىيابد مگر اين كه انسان به تما حقايق جهان علم پيدا كند. اين نكته از جمع بودن مضاف اليه كه داراى «ال» نيز هست (الموجودات) استفاده مىشود. پس اگر كسى به برخى از حقايق علم پيدا كند، امّااز حقايق ديگر بى خبر باشد، به او حكيم واقعى گفته نمىشود، بلكه اطلاق حكيم بر چنين شخصى مجاز است. نكته قابل توجه اين است كه مراد از قيد «بقدر الطاقة البشريّه» چيست؟ آيا